مفهوم توسعه پایدار و ارزیابی پایداری
در صورتی که فقر مطلق را درآمد پایینتر از ۲ دلار در روز بدانیم؛ براساس آمار بانک جهانی در سال ۱۸۲۰، ۹۴ درصد از انسانها در فقر مطلق بودهاند. در آن زمان، عموما افراد شبها گرسنه به خواب میرفتند و کودکان برای تأمین زندگی خود و خانواده در سن ۱۰ سالگی مجبور به کار میشدند. در حالی که در سال ۲۰۱۵ این آمار با نموداری نمایی به کمتر از ۱۰ درصد کاهش یافتهاست.
کاهش فقر و افزایش درآمد خانوادهها، منجر به شکلگیری الگوی جدیدی از زندگی شدهاست که در آن منابع با سرعت بالاتری مصرف شده و خصوصا پس از انقلاب صنعتی، آلایندهها به سرعت محیط زیست را آلوده و ناپایدار کردهاند. با وجود بهبود شرایط زندگی انسانها در کره زمین، تنها یک میلیارد نفر از ساکنین آن دسترسی به منابع و کیفیت بالای زندگی را دارند و مسابقه بهبود کیفیت زندگی، مصرفگرایی و بکارگیری منابع محدود کره زمین همچنان در جریان میباشد. در صورتی که با ثابت نگه داشتن سطح تکنولوژی، همه انسانها بخواهند در سطح زندگی یک شهروند متوسط آمریکایی زندگی کنند، نیاز به استفاده از منابع چهار سیاره مشابه زمین میباشد. لذا بدیهی است افزایش کیفیت و تمایل به الگوی زندگی غربی در آینده نزدیک منجر به محدودیتهای جدی زیست محیطی خواهد شد.
برطرف شدن نیاز انسانها، شامل افزایش درآمد، سلامتی، امنیت، و غیره مستلزم افزایش پروژههای توسعهای و زیربنایی میباشد. در این راستا هدف اولیه توسعه که تبدیل مواد خام به محصولات و کالای مصرفی بود، در اواسط دهه ۱۹۷۰ به تأمین نیاز انسان تغییر یافت. بر این اساس توسعه (توسعه اقتصادی) و مرتفع شدن نیاز انسانها (توسعه اجتماعی)، نیازمند درنظر گرفتن توانایی نسلهای آینده (پایداری) در تأمین نیاز ایشان از منابع طبیعی (توسعه محیط زیستی) است که این همان مفهوم توسعه پایدار میباشد. مطابق تعریف بیان شده، توسعه پایدار دارای پایههای سهگانه (اقتصادی، اجتماعی، و محیطزیستی) میباشد.
اقتصاد دانان میخواهند توسعه اقتصادی پایدار باشد، متخصصان محیط زیست نیز تمایل به پایداری در توسعه محیط زیستی و منابع طبیعی دارند، همچنین جامعه شناسان خواهان توسعه اجتماعی پایدار میباشند. لذا تحقق این سه هدف به صورت همزمان موجب میشود توسعه یک پروژه پایدار باشد. به عبارت دیگر در صورتی که بخواهیم میزان همسویی یک پروژه را با اهداف توسعه پایدار ارزیابی کنیم، ارزیابی اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی به تنهایی کفایت نمیکند و یکپارچگی در ارزیابی حوزههای مختلف پایداری از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا عموما در روشهای ارزیابی صنعتی (استانداردها و سیستمهای ارزیابی پایداری) و علمی-تحقیقاتی، از روشهای ارزیابی مبتنی بر شاخصها جهت ایجاد این یکپارچگی استفاده میشود. شاخصها نماینده و معیارهای حوزههای سهگانه توسعه پایدار میباشند و متضمن ارزیابی یکپارچه هستند.
به منظور ارزیابی پایداری یک پروژه ساخت، معیارهای متنوعی در استانداردها و تحقیقات گذشته تعریف شده و برای ارزیابی پایداری در پروژههای صنعت ساخت بکار گرفته شدهاند. از جمله این منابع میتوان به اهداف و شاخصهای پایداری سازمان ملل(که در سال ۲۰۱۵ ارائه شدهاست) یا استانداردهای ساختمان سبز مانند LEED، BREEAM و… اشاره نمود. برای مثال در شاخصهای سازمان ملل به پایههای سهگانه توسعه پایدار اشاره شدهاست:
- شاخصهای حوزه محیط زیستی: انتشار گازهای گلخانهای، تنش آب، تخریب زمین و…
- شاخصهای حوزه اجتماعی: خط فقر، بیماریهای شغلی، حوادث خطرناک، آموزش و…
- شاخصهای حوزه اقتصادی: بهرهوری انرژی، نرخ بازگشت سرمایه، اشتغال، سرانه تولید، ریسکهای مالی و…
بدیهی است شاخصهای سازمان ملل به دلیل عمومیت زیاد، نیاز به اصلاحات و بومی سازی جهت کاربرد در کشوری خاص و برای صنعتی مشخص را دارد. گفتنی است، مبتنی بر شاخصهای سازمان ملل تا کنون تحقیقات زیادی در زمینه ارزیابی پایداری در حوزههای مختلف پروژههای ساخت و ساز انجام شده است.
پس از تعریف و تعیین معیارهای ارزیابی، روشی که عموما سیستمهای ارزیابی پایداری استفاده میکنند، بکار گیری یک سیستم امتیازگیری مبتنی بر آستانههای تجربی است. آستانههایی که توسط بهترین پروژههای قبلی و محدودههای حداقلی استانداردها تنظیم میشوند.
نهایتا امتیاز پایداری که مبنای صدور گواهی نامه های پایداری میباشد، برای یک پروژه ساخت از مجموع امتیازات حاصل از چارچوب ارزیابی فوق، محاسبه میشود. امروزه سیستمهای ارزیابی متنوعی در دنیا توسعه داده شدهاست و ساختمانهای زیادی در سراسر دنیا گواهی نامههای ساختمان سبز را دریافت کردهاند. طبق آخرین آمار تا کنون در حدود ۱۰۰ هزار ساختمان موفق به دریافت گواهینامههای LEED و در حدود ۵۷۰ هزار ساختمان گواهینامههای BREEAM را دریافت کردهاند.